قزوین را در نوشته های قدیم اروپا شهر باستانی « ارساس » یا « ارسا سیا» و در تواریخ یونان همان شهر قدیمی « راژیا » و در زمان اشکانیان به نام موسس آن « اردپا » خوانده اند.
ساسانیان آنرا « کشوین » نامیده اند، یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد برخی هم آن را « قسوین » یا شهر که مردمی پرصلابت و استوار دارد و بعضی از مورخین هم معرب « کاسپین » گفته اند به دلیل آنکه قوم کاپست از مجاورت دریای مازندران به طرف این دشت مهاجرت کرده و با اقوام بومی اختلاط نموده اند و گروهی هم به مرکز ایران رفته اند و دریای خزر نیز به همین دلیل به بحرالقزوین یا دریای قزوین اشتهار دارد.
در منطقه قزوین صدها تپه باستانی شناسایی شده که هر یک برگ زرینی از تاریخ و تمدن میهن اسلامی مان را در سینه جای داده اند و تنها حفاری تپه سگزآباد نشانگر تمدن 9 هزار ساله یکجانشینی در این دشت حاصلخیز است.
بنای شهر قزوین را به شاپور ذوالاکتاف نسبت داده و می گوید آنجا را “شاد شاپور” نامید. امام ابوالقاسم عبدالکریم بن محمد رافعی در کتاب التدوین فی اخباراهل العلم به قزوین و زکریای بن محمد محمود ممکونی در آثارالبلاد و یاقوت حموی درمعجم البدان به نقل ازاین فقیه و شاهزاده فرهاد میرزا معتمدالدوله در کتاب هدایه السبیل و کفایه الدلیل باستناد شهرت قزوین را از بناهای شاپور ذوالاکتاف نگاشته اند.
احمدابن ابی عبدالله برقی در کتاب “النبیان” و خواجه حمدالله مستوفی در “تاریخ گزیده” و محمد حسنخان اعتماد السلطنه در کتاب “مرآت البدان” و امین احمد رازی در “هفت اقلیم” به نقل از البنیان و استاد و با تولد خاور شناس نامی روس در کتاب “جغرافیای تاریخی ایران” بنای شهر قزوین را به شاپور اول منسوب داشته اند. شمس الدین سامی بیک در “قاموس الاعلام ترکی” در این باره تردید کرده و نوشته است که از ایرانیان شاپور ذوالاکتاف با یکی از بهرام ها شهر قزوین را بنیاد کرده اند. منبع اصلی این دو قول یکی “اخبار البدان” ابن فقیه و دیگری “البنیان” احمد بن ابی عبدالله برقی است که مولفان سابق نیز عموما با این دو ماخذ استناد داشته اند. البته نمی توان در این باره نظر قطعی داد ولیکن با بررسی اوضاع دوران فرمانروائی این دو پادشاه می بینیم زمان شاپور ذوالاکتاف که بواسطه صغر سن نمی توانست در کارهای کشور موثر باشد سراسر مملکت دستخوش کشتار و تاراج طوایف داخلی و خارجی بود.